فیلمسازان را بهنجارترین آدمـهای دنیـا قلمداد نمـی‌کنند. فیلم سینمایی در مورد فوت فتیش هرچند برخی مانند اسپیلبرگ و نولان الگوی کارگردانان معتدل تلقی مـی‌شوند، فیلم سینمایی در مورد فوت فتیش اغلب فیلمسازان مشـهورند بـه عجیب بودن. فیلم سینمایی در مورد فوت فتیش همـین افکار پیچیده و عمـیق آنـها هست که روی پرده مـی‌بینیم. افکاری کـه اغلب سیـاه و عجیب هستند. فیلم ها نشان از فیلمسازان دارند و مـی توان با دیدن فیلم فهمـید کارگردان اهل چیست. مثل این کـه فتیش های آنـها را پیدا کنیم یـا موتیف‌هایشان را یـا درون اصل وسواس‌هایشان. برخی فتیش ها را مـی‌شناسیم مثلا تروفو و بونوئل پا دوست دارند، مایکل بی انفجار و هیچکاک زن های بلوند عینکی. اما باز هم کارگردان های دیگری هستند. بعضی وقتها پیدا فتیش کارگردان خیلی سخت است.

کریستوفر نولان: فیلم سینمایی در مورد فوت فتیش زنانِ مُرده (ممنتو، پرستیژ، شوالیـه‌ی تاریک، سرآغاز)

طرفداران نولان او را بیشتر بـه دلیل حسابگری‌ و مـهندسی پیچیده‌ی فیلمنامـه‌ها و سبک بصری فیلم هایش دوست دارند. نولان اما فتیش عجیبی به منظور ساختن موقعیت‌هایی دارد کـه توسط زنانِ مُرده ایجاد شده‌اند. موردی کـه ممکن هست طرفداران آثار او بدان آگاه نباشند: فرضاً کل پلات فیلم ممنتو متمرکز هست بر روی قهرمانی کـه به دنبالی‌ست کـه زنش را کشته است. زنی کـه در فیلم زنِ لئونارد خطاب مـی شود. لئوناردو دی کاپریو درون سرآغاز درگیر رویـای زنِ مرده‌اش است. مگی جیلنـهال درون شوالیـه‌ی تاریک لحظاتی بعد از قبول درخواست ازدواج یک مرد مـی‌مـیرد. درون مـیان ستاره‌ای متیو مک کاناهی مادر ندارد...حال آیـا این فیتیش مـی تواند ربطی بـه زندگی شخصِ نولان داشته باشند؟ چیزی نمـی دانیم.

گیلرمو دل‌تورو: هر دستگاهِ ساعت مانند (تمام فیلم‌هایش)

دل تورو بـه هر دستگاه چرخ‌دنده دار علاقه دارد. او قاب تمامـی فیلم‌هایش را از چرخ دنده ها پر مـی کند. آن‌ها گاه حتی مسیر داستان فیلم های دل تورو را نیز مشخص مـی کنند. فرضاً نگاه کنید بـه هارور خون‌آشامـی دل‌تورو؛ کرونوس، کـه اساساً ماجرا سر تصاحب یک ساعت باستانی‌ست کـه چرخ‌دنده‌هایش توسط یک حشره حرکت داده مـی شود.

تری گیلیـام: کوتوله‌ها (عصر راهزنان، برزیل، سلطان ماهی‌گیر، دوازده مـیمون، ترس و نفرت درون لاس وگاس، تصورات دکتر پارناسوس، قضییـه‌ی صفر)

گیلیـام فتیش عجیبی بـه شرکت آدم کوتوله ها درون فیلم هایش دارد. از مشـهورترین کوتوله هایی کـه اساساً نقش ثابت درون فیلم های او دارند مـی توان بـه جک پورویس و لیلا نبولسی اشاره کرد.

استیون اسپیلبرگ: پدرانِ غایب (برخورد نزدیک از نوع سوم، ای تی، هوک، جهان گمشده: پارک ژوراسیک، اگه مـی‌تونی منو بگیر، جنگ دنیـاها، ایندیـانا جونز و سرزمـین جمجه‌ی کریستال)

یکی از موفق ترین فیلمسازان تاریخ سینما از نظر گیشـه بـه باایی پدران غایب درون فیلم هایش علاقه دارد. درون فیلم های او بـه دلایلی کـه در فیلم‌ها اشاره مـی شود، کاراکتر پدر غایب است. حال یـا او مفقود شده، یـا مُرده و یـا اینکه شانس ملاقات با بیگانگان را داشته. برخی از منتقدین معتقدند کـه سرچشمـه‌ی این فتیش ممکن هست بازگردد بـه زندگی خانوادگی اسپیلبرگ. آرنولد پدر اسپیلبرگ یک دائم الخمر بود کـه خانواده اش را درون جوانی رها کرد. حقیقتی کـه سال ها از طرف مادر اسپیلبرگ از او پنـهان نگاه داشته شد. "زمانی کـه حقیقت را فهمـیدم از پدرم خجالت کشیدم" اسپیلبرگ این را سال 2012 و در یک برنامـه‌ی تلویزیونی گفت.

کوئنتین تارانتینو: پای زنان (پالپ فیکشن، جکی براون، کیل بیل، ضد مرگ، حرامزاده‌های بی شرف)

"در مورد نشانـه‌های پا درون فیلم هایم صحبت نکنید. من دچار فتیش پا هستم." خب تارانتینو خود سال‌ها پیش بـه وسواس‌اش بـه پا اعتراف کرده است. درون فیلم های او از پای زنان ستایش شورانگیزی مـی شود. پاهای بریجیت فاندا درون جکی براون کـه دنیرو بـه آن‌ها خیر شده است. پاهای مری الیزابت وینستد درون ضدمرگ کـه نظر کرت راسل را بـه خود جلب مـی کند و مشـهورتر از همـه‌ی این ها، پاهای دایـان کروگر درون حرامزاده های بی شرف کـه باعث شناخته شدن‌اش توسط کریستفر والتز مـی شود.

برادران کوئن: جیغ کشیدنِ مردانِ چاق (بزرگ ِ آریزونا، تقاطع مـیلر، بارتون فینک، وکیل هادساکر، لبوفسکی بزرگ، ای برادر کجایی؟)

جیغ کشیدن یک مرد چاق یک موتیف بامزه درون یک سری از فیلم های برادران کوئن است. نقش این مردهای چاق درون فیلم های برادران کوئن غالباً توسط جان گودمن ایفا شده اند. جیغ مشـهور گودمن درون بزرگ آریزونا و لبوفسکی بزرگ از مشـهورترین مثال‌ها درون این مورد است.

سوفیـا کاپولا: انِ متمولِ دلرحم (گمگشتگی درون ترجمـه، ماری آنتوانت، درون یک جایی)

انِ متمول مغموم و دلرحم از موتیف‌های مشـهور فیلم های فرانسیس فورد کاپولای بزرگ است. اسکارلت جوهانسون درون گمگشتگی درون ترجمـه و کریستین دانست درون باکره ها و ماری آنتوانت ایفاگر نقش چنین کاراکترهایی هستند.

ترنس مالیک: مردمانِ درون علفزار (تمام فیلم‌هایش)

این یکی از مشـهورترین موتیف‌های سینمای ترنس مالیک است. او فتیش غریبی بـه قرار کاراکترهای فیلم هایش درون درون یک علفزار بی انتها دارد. از همان اولین فیلم‌اش؛ برهوت که تا خط قرمز باریک و درخت زندگی و به سوی شگفتی. کاراکترهای زائر فیلم های او درون این علفزارها دراز مـی کشند، درون آن راه مـی روند و لحظاتی پر احساس را تجربه مـی کنند. به منظور مالیک بـه عنوان فیلمسازی کـه طبیعت و زیبایی های مستقر درون آن را مـی ستاید، چنین موتیفی چیزی‌ست شبیـه بـه لینک شدن کاراکترهای آثارش بـه یک حقیقت ژرف و عمـیق.

داریو آرجنتو: فیلم گرفتن از ش درون وضعیت‌های ی (تروما، شبح اپرا، مادر اشک ها، دراکولای سه بعدی)

باایی عقده‌ی الکترا درون افراطی‌ترین شکل ممکن. آرجنتوی پدر بـه عنوان یکی از سردمداران سینمای جالوی ایتالیـا وسواس بیمارگونـه‌ای بـه ساختن موقعیت هایی دارد کـه در آن ها ش؛ آسیـا آرجنتو مورد تعرض قرار مـی گیرد. درون فیلم شبح اپرا این فتیش بـه اوج خود مـی رسد. آسیـا درون گفتگویی کـه در سال 2001 انجام داد اعتراف کرد کـه در جریـان فیلمبرداری فیلم شبح اپرا بکارت خود را از دست داده است. "عقده‌ی الکترا یـا اودیپ. نمـی دانم پدرم درگیر کدامـیک از این دو است! [...] پدرم نقش مادرانـه درون زندگی من ایفا کرده است. او به منظور من مادر بوده هست در فیگور یک مرد." این را آسیـا درون طی همان مصاحبه مـی گوید.

 

درباره نویسنده :





[9 کارگردان بزرگ و فتیش‌های منحصربفرد آن‌ها فیلم سینمایی در مورد فوت فتیش]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 12 Sep 2019 23:01:00 +0000